امروزه آینده پژوهی (Future Studies) آینده نگری و آینده نگاری برای مدیران و کسب و کارها امری حیاتی و ضروری است. اساسا تصور اینکه آینده به گونهای پیش آید و تغییر کند که به نفع سیستم یا کسب و کار ما باشد، نامحتمل و بعید است. از سویی دیگر عقلانی نیست که به صورت منفعل منتظر اتفاقات آینده باشیم .
در این راستا بد نیست به اصطلاح ضیاالدین سردار یعنی استعمار آینده اشاره کنیم :
قاعده و اصل بر این است که دیگران آیندهای خواهند ساخت مطابق با منفعت و مصلحت خودشان، لذا اگر میخواهیم مغلوب و دنباله روی دیگران نباشیم باید به آینده پژوهی و آینده نگاری توجه ویژه داشته باشیم .
همچنین لویی پاستور میگوید : شانس به ذهنی که آماده است رو میکند. اگر با قطعیت سخن نگوییم، احتمالا مشکلات کنونی ما برآمده از عدم شناخت آیندهای بوده است که در گذشته شناسایی نشدهاند و اینک برای ما زمان حال نامیده میشوند .
ژوزف میگوید : جهانی که ما خلق خواهیم کرد بر مبنای آنچه است که انجام میدهیم، همانا آینده چیزی جز عملکردهای امروز نیست .
ریچارد ویتینگتون در کتاب چیستی راهبرد میگوید : سازمانها اغلب مانند ترموستاتهایی تنبل عمل میکنند. آنها تغییر در خود را تا زمانی که یک بحران مهم ایجاد شود به تاخیر میاندازند و این مشکلی بزرگ است .
واقعیت این است که مشکلات امروزه عموما به ناگاه ایجاد نشدهاند بلکه به تدریج و اغلب در طی سالیان متمالی انباشته شدهاند، چه بسا اگر زودتر به آنها پرداخته میشد و علل آنها شناسایی میشد، وضع به گونهای دیگر رقم میخورد. سازمانها و سیستمهای زیادی به خاطر عدم شناسایی و بهرهگیری به موقع از فرصتها در آینده شکست خوردند و از بین رفتند .
* برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای آینده پژوهی *
باید در برنامه ریزی استراتژیک و تعیین اهداف، چشم انداز و سایر مولفههای آن بر مبنای آینده پژوهی اقدام شود. در این صورت نتیجه بسیار متفاوت از آن خواهد بود که صرفا یک برنامه یا سند استراتژیک داشته باشیم .
از سویی دیگر چنانچه آینده پژوهی منجر به تدوین یک سند استراتژیک پویا نشود احتمالا به نتیجه نمیرسد و صرفا در حد یک کنجکاوی آگاهانه از آینده باقی میماند. از این رو برای داشتن یک تصویر بزرگ (Big Picture) از آینده که همهی پیچیدگیها و متغیرها را نشان دهد باید برنامه ریزی استراتژیک بر مبنای آینده پژوهی شکل بگیرد .
مطالعات آینده پژوهی از طریق ارائه پیش بینی برای برآورد کردن نیازهای بازار به برنامه ریزان اطلاع رسانی میکند. این موارد در تدوین هرچه بهتر ماموریت، چشم انداز و اهداف سازمان یاری رسان باشد .
در حوزه ارزیابی محیطی نیز، مطالعات آینده پژوهی این امکان را به مدیران میدهد تا تغییرات احتمالی و قابل قبول محیطی که ممکن است بر قابلیتها و محورهای کلیدی سازمان اثرگذار باشد را شناسایی و رصد کند. همچنین مطالعات آینده پژوهی میتواند میزان آمادگی، ارزیابی منابع و قابلیتهای موجود سازمانی را برای نیازهای آینده در جهت موفقیت سازمانی را انجام دهد. و بر این اساس پیش بینیهای انجام شده توان سازمانی را بسنجد .
هرچند پیش بینی قطعی آینده امکان پذیر نیست، اما مطالعات آینده به مدیران و تصمیمگیران کمک میکند عدم اطمینان را تا حد ممکن کاهش دهند. لذا آینده پژوهی را میتوان کلید تدوین هر نوع استراتژی بلندمدت دانست .
تعجیل در ساخت آینده
تافلر در کتاب “جابجایی قدرت” چهرهی جهان آینده را ناشناخته و پر از ابهام معرفی کرده است اما باز هم هستند اشخاصی که معتقدند آینده همان پیش بینی زمان حال است. با توجه به سخن تافلر باید گفت که آینده پژوهی سازمانی به تنهایی کافی نیست و آنچه اهمیت دارد تعجیل در ساخت آینده است .
در آینده، سازمانها با مسائلی رو به رو میشوند که بی سابقه بوده و تجربهای در زمینهی آن ندارند، به تعبیری دیگر، راهکارهای جاری پاسخگو نیستند و اقدامات مدیریتی دچار “فلج الگویی ذهنی” میشوند. در حال حاضر نیز بسیاری از کسب و کارها با این موضوع دست به گریبان هستند و چه بسا در حال از بین رفتن هستند .
مجموعه کسب و کار اول با متخصصین خود ضمن بررسی مطالعات آینده پژوهی، اقدام به آینده نگاری و برنامه ریزی در کنار شما خواهد بود .
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ